رمان زنانه مردانه بودن با فرمت جاوا،اندروید،pdf،ایفون
خلاصه :
مسیر زندگی سودا طی یک تصادف عوض می شه …
تغییر مسیری که خیلی نرم و آروم اتفاق می افته …
اونقدر آروم که اون بی حواس مسیر زیادی رو طی می کنه وقتی به خودش میاد که دیگه راه برگشتی وجود نداره …
مسیر جدیدی که حالا نمی دونه بیراهست !
یا مسیر اصلی یه که سرنوشت از اول برای اون در نظر گرفته و فقط برای مدتی از اون منحرف شده بود …
مسیر جدیدی که باعث ورود ۳ فرد جدید به زندگیش میشه …
۳ نفری که هر کدوم زندگیشو به نحوی تغییر می دن …
۳ نفری که گذر زمان باعث میشه ، سودا به پشتوانه و امید دیگری ، مقابل ۲ تاشون قرار بگیره …
***********
پک عمیقی به سیگار محصور شده بین انگشتانم زدم و بعد از مکثی دلنشین دودش را از تاروپود ریه ام به بیرون فرستادم …
همراه
نفسی عمیق ، هوای آلوده وسرشار از سرب اطرافم را به ریه کشیدم و پوزخندی
از این نفس مثلا عمیق انرژی زای مضر، روی لبم نقش بست …
نگاهم به بدنه ی
باریک و کشیده ی سیگاره بین انگشت های باریک و کشیده ام افتاد … لابه لای
انگشتانم به رقص دراوردمش و زل زدم به سرخی سر سیگار …
آتشی که می سوخت و
پیش می رفت و حتی بدون کمک دم های عمیق من هم قصد جان سیگار را کرده بود و
می خواست تا ته تهش را به خاکستر تبدیل کند …
لبخند تلخی روی لبم نشست از یادآوری آتشی که مثل سرخی سرسیگار نرم نرم زندگی مرا خاکستر کرد …
تلخ خندیدم به خودم که ندانسته ، اولین پک عمیق شروع کننده به سیگار زندگیم را زدم …